آترین شیطون و بلا عاشقتم که اینقدر به فکر منی گل من؛ ببخش گلم که مامان خوبی برات نیستم و تو این شرایطی که دارم برات کم میزارم؛ ولی بدون که همه زندگی من هستی و بدون که واقعا عاشقتم؛ خدا حفظت کنه عزیزم. دیشب حالم حسابی بد بود؛ آترین میگه بابا جون مامانی گناه داره پریشب هم مامانم زنگ زد أاترین گوشی رو برداشته میگه سلام خوبی؟ مامان میگه کجایی؟ -اینجام بابا جون کجاست؟ -اونجاست مامان کجاست؟ -مامان اققققققق(یعنی داره بالا میاره) دیگه حسابی با مامانم حرف زده بعد داشت با باباش میرقصید بابک میگه آترین یادته عرس داماد رو رفته بودیم عروسی؟ یهو آترین اومد باباش رو بغل کرد و سرش رو کج کرد و باباش رو بوسید. دیروز هم بهش میگم آترین مید...